سفرهاى فرزندان يعقوب
ييكى از قصه ها و داستانهاى درس آموز و پرنكته قرآن, داستان حضرت يوسف است كه خداوند آن را (احسن القصص) ناميده و به گونه گسترده و ريز به پى گيرى اين قصه پرداخته است:
(اين قصه ذكر پيغامبران و ذكر فرشتگان و پريان و آدميان و چهارپايان و مرغان و سير پادشاهان و آداب بندگان و احوال زندانيان و فضل عالمان و نقص جاهلان و مكر و حيلت زنان و شيفتگى عاشقان و عفت جوانمردان و ناله محنت زدگان و تلوّن احوال دوستان, و عداوت و شماتت خويشان در فرقت و وصلت و عزّ و ذلّ و غنا و فقر و اندوه و شادى و تهمت و بيزارى و اميرى و اسيرى, اين همه نكته ها در اين قصه بجامانده و در اين قصه علم سرّ و علم فقه و علم تعبير خواب و علم فراست و علم معاشرت و سياست و تدبير معيشت, در مى آيد و….)
در مجموع به سه سفر در آيات قرآن براى فرزندان يعقوب اشارت شده است:
1 . نخستين سفر از كنعان به مصر به اتفاق همه فرزندان به جز بن يامين. (ده نفر).
2 . دومين سفر به اتفاق و همراهى برادر يازدهمى به نام بن يامين.
3 . و سومين سفر, فرزندان يعقوب به همراهى پدر براى ديدن يوسف و پايان قصه پرغصه.
قرآن, با اشاره به نكته هاى ريز اين رفت وآمدها و سفرها, مسائل و مباحث تربيتى, اخلاقى, عاطفى و انسانى ظريفى را نيز در لابه لاى آن گنجانده است.
يكى از پيامهاى اين سير و سفرهاى فرزندان يعقوب(ع) آن است كه:
درشرايط ناسالم اقتصادى و در تنگناهاى معيشتى نبايد به بهانه اين كه در اين جا زادم, ماندگار شد و تن به ذلّت و حقارت داد. بلكه بايد رنج سفر و مسافرت را بر خود هموار ساخت و با برنامه ريزى و حفظ شؤون و ارزشهاى انسانى و دينى با ساير شهرها و كشورها ارتباط و پيوند برقرار كرد و اين مهم شدنى نيست, مگر با رفت وآمد و سيروسفر و شناسايى امكانات كشورهاى مورد نظر.