در دوران حكومت عربها
ايران در دوران خليفه دوم، عمر بن خطاب، به تصرف عربهاي مسلمان درآمد.
پس از خلافت عمر، عثمان و علي، امويان حكومت كرده و پس از چندي ضعيف شدند و حكومت به عباسيان كه از نوادگان عباس بن عبدالمطلب، عموي پيامبر، و از بني هاشم بودند رسيد. عباسيان به كمك ابومسلم خراساني (بهزادان) و ايرانيان هميار او (سياه جامگان)، خلافت را به دست آوردند اما بعد ابومسلم را كشتند. بعدها قيامهايي از جمله خيزش المقنع نيز عليه عباسيان صورت گرفت كه سركوب شد.
طاهريان
طاهريان(۲۵۹ - ۲۰۵ه/۸۷۲-۸۲۰م) اولين حكومت مستقل ايران بعد از حملهٔ اعراب بودند. در اوايل قرن سوم، طاهر بن حسين، يكي از سرداران مأمون عباسي از طرف او امير خراسان شد و بدليل آن كه عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام كرد، اولين حكومت مستقل ايراني بعد از اسلام در ايران تشكيل شد و حكومت او به طاهريان معروف شد. در زمان طاهريان نيشابور به پايتختي برگزيده شد. طاهريان در جنگ با خوارج در شرق ايران به پيروزي دست يافتند و سرزمينهاي ديگري مانند سيستان و قسمتي از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنيت را در مرزها بر قرار كردند. گفته ميشود كه در زمان حكومت طاهريان، به جهت اهميت دادن آنان به كشاورزي و عمران و آبادي، كشاورزان به آسودگي زندگي ميكردند. در زمان طاهريان قيامهاي بابك و مازيار كه به ترتيب در اذربايجان و طبرستان(مازندران)رخ داد باعث شد كه انها از توجه به شرق ايران باز دارد.به همين دليل خوارج دست به شورش زدند.اخرين امير طاهري محمد بن طاهر نيز فردي مقتدر نبود.در نتيجه حكومت طاهريان رو به ضعف نهاد و سرانجام در ميانههاي سده سوم هجري به دست يعقوب ليث سرنگون شد.
صفاريان
صَفّاريان از دودمانهاي ايراني فرمانرواي بخشهايي از ايران بودند. پايتخت ايشان شهر زَرَنگ بود. يعقوب ليث نخستين امير اين خانواده بود كه دولت مستقل اسلامي صفاريان را بنياد نهاد. ليث سه پسر داشت بنامهاي يعقوب و عمر و علي، هر سه پسران ليث حكومت كردند اما دورهٔ حكومتشان چندان نپاييد.
سامانيان
سامانيان (۲۶۱ - ۳۹۵ ق / ۸۷۴ - ۱۰۰۴ م) يكي از دودمانهاي ايراني بودند كه تقريبا بر تمامي سرزمينهاي خراسان، هيركان، مكران، سيستان، خوارزم و كرمان حكومت كردند و باعث رشد و شكوفائي زبان فارسي دري شدند.
خاندان ساماني از مردم بلخ بوده و آيين زردشتي داشتند، سامان خدا بنيان گذار اعلي خانواده از روشناسان محل و فرمانرواي بلخ بود. اسد والي عربي خراسان در نيمه قرن هشتم با سامان دوست شد. سامان دين اسلام را برگزيد و نام پسر خود را اسد گذاشت. پسران اسد اشخاص با كفايتي بودند و در قرن نهم عهد مامون عباسي به حكمراني محلي ماورالنهر و هرات برگزيده شدند. مانند: علي در سمرقند، احمد در فرغانه و الياس در هرات. ابراهيم پسر الياس بود كه بعدها به سپهسالاري دولت طاهري افغانستان رسيد. احمد حاكم فرغانه در ۸۷۴ فوت، و نصر پسرش در سمرقند جانشين او گرديد. اسمعيل برادر نصر حاكم بخارا شد و همين شخص است كه بعدها دولت حسابي ساماني را در سال ۸۹۲ بعد از مرګ نصر ګرفت و درسمرقند پايه ګذاشت.
زياريان
اسكليان يا (آل زيار) و بوييان يا (آل بويه) دو خانواده ديلمي از نواحي ديلمستان بودند كه توانستند به حكومت ايران غربي برسند.
در غرب و مركز ايران دو سلسله ديلمي به نام آل زيار (۳۲۰ ه.ق.) و آل بويه كه هر دو از مناطق شمال برخاستهاند نواحي مركزي و غربي ايران و فارس را از تصرف خلفا آزاد كردند. ديلمي نام قوم و گويشي در منطقه كوهستاني ديلمستان بود. ديلميان سخت نيرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حكومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهاي جز تسليم نديدند حكومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خليفگي و احترامات ظاهري قناعت كردند. در واقع، بعد از حكومت نيمه مستقل طاهريان و پس از صفاريان و در ايام امارت امري ساماني در ماوراءالنهر، خانوادههاي از مازندران و سپس گيلان توانستند بر قسمت عمده ايران غربي، يعني از خراسان تا بغداد تسلط يابند. حكومت اين خانوادهها به نام ديلميان شهرت يافتهاست.
بوييان
آل بويه يا بوييان يا بويگان، (۳۲۰-۴۴۷ ق / ۹۳۲-۱۰۵۵ م) از دودمانهاي ديلميان و شيعهٔ ايران پس از اسلام است كه در بخش مركزي و غربي و جنوبي ايران و عراق فرمانروايي ميكردند.
بوييان داراي تباري ديلمي بودند و به زباني ايراني صحبت ميكردند. سرزمين بوييان ديلمستان بود. اين واژه به همه مازندران و گيلان و سرزمين كوهستاني البرز در جنوب گيلان و مازندران گفته ميشدهاست.
پيش از مادها (بهشكل تمدن)
به دليل تعدد تمدنها، در اين بخش فقط به بررسي برخي از تمدنهاي مهم و قابل توجه پرداخته شدهاست.
تمدن شهر سوخته
شهر سوخته نام بقاياي شهري باستاني است كه در فاصلهٔ شهرهاي زابل و زاهدان در استان سيستان و بلوچستان كنوني واقع شدهاست. اين شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از ميلاد پايهگذاري شده و مردم اين شهر در چهار دوره بين سالهاي ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از ميلاد در آن سكونت داشتهاند.
به اعتقاد برخي باستانشناسان اين شهر را بايد قديميترين شهر دنيا دانست چرا كه معدود شهرهاي پيش از آن، از نظر امكانات و اصول شهرنشيني با آن قابل مقايسه نيستند
نمايي از جنوب شهر سوخته
تمدن عيلام
عيلاميها يا ايلاميان يكي از اقوام سرزمين كنوني ايران بودند كه از ۳۲۰۰ تا ۶۴۰ پيش از ميلاد، بر بخش بزرگي از مناطق جنوب غربي فلات كنوني ايران فرمانروايي ميكردند. تمدن عيلام يكي از قديميترين و نخستين تمدنهاي جهان است. بر اساس بخشبندي جغرافيايي امروز، عيلام باستان سرزمينهاي خوزستان، فارس، ايلام و بخشهايي از استانهاي بوشهر، كرمان، لرستان، چهارمحال و بختياري، كرمانشاه و در دورانهايي تا جنوب درياچه اروميه را شامل ميشد.
تمدن جيرفت
تمدن جيرُفت يا شهرنشيني جيرُفت نام يافتههاي باستانشناسي تازهايست كه در استان كرمان ايران در نزديكي جيرفت و هليلرود. اين تمدن مربوط به ۷۰۰۰ سال پيش (پيش از تمدن بين النهرين) است. و به اين طريق به عنوان كهنترين تمدن شرق شناخته ميشود كه در دشت خوش آب و هوا و حاصلخيز هليل رود سكني داشتهاند. در اين محل چند لوحه گلي يافت شده و به خطي هندسي روي آن مطالبي نوشته شده كه هنوز رمز گشايي نشده ولي در كل روايتگر آنست كه اين مردم مخترع خط و زبان بودهاند نه سومريان. پيش از اين پنداشته ميشد اولين مخترعين خط، ابتدا سومريان (۳۶۰۰ پ. م.) و سپس ساكنان نواحي جنوبي ميانرودان و تمدن ايلام در خوزستان باشند.
ساير تمدنها:
تپه سيلك
تمدن اورارتو
كاسيها
تمدن تپه گيان
به دليل غني بودن تاريخ ايران، در اين بخش فقط خلاصهاي از هر دوره قرار داده شدهاست. تاريخ ايران در اين جا به شش بخش اصلي " پيش از آرياييها، پيش از مادها ، پس از مادها (پيش از اسلام)، پس از اسلام ، در دوران ملوكالطوايفي، در دوران حكومتهاي ملي " تقسيم شدهاست. با توجه به اينكه هر چه به تاريخ امروز(معاصر) نزديك ميشويم، بر اهميت تاريخ افزوده ميشود، در اينجا سعي شدهاست كه بيشتر به تاريخ نزديك پرداخته شود، يعني طبق يك سير صعودي، هر چه مبحثي به تاريخ امروز نزديك تر ميشود، بيشتر به آن مبحث پرداخته شود.
پيش از تاريخ
دوره پيش از تاريخ خود به سه دوره تقسيم ميشود كه عبارتاند از: ۱- ديرينهسنگي. ۲- ميانسنگي. ۳- نوسنگي. دوران پارينه سنگي ايران به سه دوره پارينه سنگي آغازين، مياني، پاياني و يك دوره كوتاه بنام نوسنگي تقسيم ميشود.
ديرينهسنگي
فرهنگهاي مرتبط با ديرينهسنگي ايران شامل فرهنگ ساطور ابزار الدوان و فرهنك تبر دستي آشولي هستند. كهن ترين شواهد اين دوره كه مربوط به فرهنگ الدوان است در اطراف رود خانه كشف رود در شرق مشهد يافت شدهاست. اين شواهد شامل تعدادي ابزار سنگي ساخته شده از كوارتز است كه شامل تراشه و ساطور ابزار هستند. طبق نظر كاشفين اين مجموعه حداقل ۸۰۰ هزار سال قدمت دارد. از فرهنگ آشولي نيز مدارك بيشتري در شمال غرب و غرب كشور بدست آمدهاست. برخي از مكانهاي مهم شامل گنج پر در رستمآباد گيلان، شيوه تو در نزديكي مهاباد، پل باريك در هليلان لرستان هستند.
ميانسنگي
از دوران ميانسنگي كه فرهنگ ابزار سازي آن موستري گفته ميشود، شواهد بيشتري در غارها و پناهگاه ها يافت شدهاست كه اغلب مربوط به زاگرس مركزي هستند. اين دوره از حدود ۲۰۰ تا ۱۵۰ هزار سال پيش شروع شده و تا حدود ۴۰ هزار سال پيش ادامه داشتهاست. انسانهاي نئاندرتال در اين دوره در ايران ميزيستند كه بقاياي اسكلت آنها در غار بيستون يافت شدهاست. مكانهاي مهم اين دوره غارهاي بيستون، ورواسي، قبه و دو اشكفت در شمال كرمانشاه، غار قمري و گر ارجنه در اطراف خرمآباد، كيارام در نزديكي گرگان، نياسر و كفتار خون در نزديكي كاشان، قلعه بزي در نزديكي اصفهان و ميرك در نزديكي سمنان است.
نوسنگي
دوران نوسنگي ايران از حدود ۴۰ هزار سال پيش آغاز و تا حدود ۱۸ هزار سال پيش ادامه يافته كه مقارن با مهاجرت انسان هوشمند به ايران است. آثار اين دوره در اطراف كرمانشاه، خرمآباد، مرودشت و كاشان يافت شدهاست. فرهنگ ابزار سازي اين دوره تيغه و ريز تيغه برادوستي است. آثار دوره بعدي فراپارينه سنگي در غرب زاگرس و شمال البرز بدست آمده كه فرهنگ زرزي خوانده ميشود.
واژهٔ ايران به پارسي باستان «آئيريانا»، و برگرفته از كلمه «آريانام خَشَترام» و به معناي «سرزمين آرياييان» است كه در گذر زمان به ايرانشهر و سپس در دورهٔ ساساني به ايران تبديل شدهاست.
واژهٔ «آريا» در زبانهاي اوستايي، پارسي باستان و سانسكريت به ترتيب به شكلهاي «اَيريه»، «اَريه»، «آريه» به كار رفتهاست. همچنين در زبان سنسكريت «اريه» به معني سَروَر و مهتر و «آريكه» به معني مَردِ شايستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آريايي به زبان اوستايي «ائيرين» و به زبان پهلوي و پارسي دري «اير» خوانده ميشود و ايرج به زبان آريايي است. اير در واژه بهمعني «آزاده» و جمع آن «ايران» بهمعني «آزادگان» است.
«ايران» در واژه به معني «سرزمين آرياييان» است و مدّتها پيش از اسلام نيز نام بومي آن ايران، اِران، يا ايرانشهر بود.، البته از ۶۰۰ سال پيش از ميلاد تا ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) در ميان اروپاييان با نام «پرشيا» شناخته ميشد. كه در سال ۱۳۱۴ در شرف تأسيس جامعه ملل با درخواست رسمي رضاشاه پهلوي همان نام بومي كشور (ايران) در عرصهٔ جهاني هم به كار برده شد. نام «پرشيا» همچنان برابر نام ايران است و در زبانهاي اروپايي به دليل سابقه تاريخي - فرهنگياش كاربرد دارد، اما در اخبار سياسي بيشتر نام ايران به كار برده ميشود.