ابراهيم مهاجر
تاريخ نويسان, براى حضرت ابراهيم سه هجرت و مسافرت نقل كرده اند:
1 . از زادگاهش بابل به سوى شام
2 . از شام به مصر
3. برگشت از مصر به شام.
البته اين ها افزون از سفرهاى پى درپى آن حضرت از فلسطين به مكه در جريان بردن هاجر و اسماعيل است.
قرآن در آيه هاى زير به سفرها و هجرتهاى ابراهيم اشارت مى كند:
(فآمن له لوط; و قال انى مهاجر الى ربّى, انه هو العزيز الحكيم.)
لوط به او ايمان آورد و گفت: من به سوى پروردگارم مهاجرت مى كند; زيرا او پيروزمند و حكيم است.
(ونجّيناه ولوطاً الى الأرض الى باركنا فيها للعالمين.)
او و لوط را رهانيديم و به سرزمينى كه آن را بركت جهانيان قرار داده ايم, برديم.
اين بنا از مساجد قديمي شهر تبريز مي باشد و به دليل نزديكي به پل سنگي چايكنار بنام مسجد پل سنگي معروف شده است.
مسجد يك طبقه با پلان مستطيل شكل كه كشيدگي آن شمالي – جنوبي مي باشد و داراي شبستان اصلي و بخش الحاقي با كاربري سرويس هاي بهداشتي در ضلع شمالي مسجد مي باشد. تراز كف بنا دو پله از سطح خيابان پايين تر مي باشد. (كف خيابان به علت زيرسازي و آسفالتهاي مكرر در قرن اخير بالا آمده است) اين مسجد شامل 8 ستون مي باشد كه 6 ستون آن سنگي با سرستون هاي سنگي مقرنس كاري شده و 2 ستون از 8 ستون به كار رفته آجري با قطر نسبتا زياد در بخش محراب مسجد مي باشد.
پوشش سقف مسجد طاق و گنبد آجري با كاربندي هاي آجري كه در آن آجرهاي رنگي لعاب دار به رنگ آبي فيروزه اي به كار رفته است. سرستون هاي سنگي مسجد به رنگ سفيد رنگ آميزي شده است. هشتي ورودي مسجد ساده و در گوشه جنوب شرقي بنا قرار گرفته است.
نماهاي جنوبي و غربي مسجد داراي قاب بندي هاي آجري و آجركاري به فرم حصيري مي باشد و پنجره ها به فرم قوس جناغي و از جنس چوب مي باشد.
نماي جنوبي همچنين داراي چهار كتيبه كاشي كاري شده است كه در كتيبه بالاي سر درب ورودي نام مسجد و در بقيه ايات قراني حك شده است كه در عمليت مرمتي اخير بازسازي و نصب شده است.
مــوقعيـت بنا:
اين پل در يك كيلومتري جنوب شهر ليلان بر روي رودخانه ليلان چاي بنا گرديده است. اين پل در روزگاران گذشته راه ارتباطي همدان، كردستان و مراغه و تبريز را در برميگرفته است و اكنون به واسطه جاده جديد الاحداث مياندوآب ملكان ارتباط از اين طريق انجام مي گيرد و در حال حاضر پل ارتباطي است براي رسيدن به روستاهاي فتح الله كندي، محسن آباد (جين قره). و ورود به شهر ليلان از طريق اين پل امكان پذير مي باشد. اين رودخانه از كوهستانهاي شرقي ليلان سرچشمه و به طرف غرب جريان و در نزديكي شهر مياندوآب به رودخانه زرينه رود مي پيوندد و در نهايت به درياچه اروميه مي ريزد.
پيشينه تاريخي پل ليلان :
در جنوب شهر ليلان بر روي رودخانه ليلان چاي بنا گرديده و از آثار دوران ايلخاني ميباشد. رودخانه ليلان چاي دشت حاصلخيز ليلان را آبياري مي كرده و تمدن و فرهنگهاي بسيار كهني از دورانهاي پيش از تاريخ در اطراف اين رودخانه شكل گرفته است. از جمله اين فرهنگها ميتوان به تپه چمن و الله قلي و به دوران تاريخي و اسلامي اشاره نمود. از نظر تاريخ گذاري هيچ كتيبه اي موجود نيست.
معماري پل :
پل داراي سه دهنه مي باشد. اندازه دهنه ها يكسان و جهت پل بصورت شمالي- جنوبي بوده و در قسمت شرقي سد موج شكن موج شكل بصورت مثلثي بوده و در قسمت غربي پل نيز به سه نيم دايره و بصورت پشت بند وجود دارد. مصالح بكار گرفته شده در اين پل عبارت از آجر كه در قسمتهاي طاقها و نيز بالاي پل بكار رفته و سنگهاي تراش دار كه در قسمت پايه ها و موج شكنها و پشت بندها بكار رفته است. ابعاد اين سنگها در حدود 20×30 سانتيمتر، 20×50 سانتيمتر و 6×22×22 سانتيمتر مي باشند.
ارتفاع پل از جان پناه پل تا سطح رودخانه 490 سانتيمتر و ارتفاع موج شكنها 130 سانتيمتر و طول پل 24 متر مي باشد. عرض پل 650 سانتيمتر و فاصله دهانه ها از هم 440 سانتيمتر و ارتفاع طاقها 350 سانيتمتر مي باشد. پشت بندهاي نيم دايره پل 220 سانيتمتر و بصورت نيم دايره هستند طاقهاي پل بصورت جناغي و در وسط نوك بيزه طاق يك سنگ سفيد آهكي بكار رفته است و بطور كلي تا ارتفاع 13 سانتيمتري سنگ از آن به بعد مصالح آجر بكار رفته است. موج شكنها و پشت بندها تا همان ارتفاع 130 سانيتمتر مي باشد.
آب گرم الله حق در جنوب غربي دهكده اي به همين نام در شمال شرقي آبگرم سراب واقع شده است و حدود نيم ساعت با آنجا فاصله دارد. اين ناحيه دره اي تقريباً شمالي- جنوبي است كه نهر آبي در ته آن به طرف شمال جاري است. آبگرم در دو نقطه دامنه شرقي دره به فاصله چند متر از يكديگر از زمين خارج مي شود. آب چشمه جزو دسته آب هاي سولفاته سديك گرم است.
اين مسجد بنا به روايتهاي مختلفي كه در مورد آن وجود دارد داراي قدمت و تاريخ ساخت مشخص و دقيقي نمي باشد. بعضي معتقد هستند كه اين مسجد به 400 سال قبل از اين تاريخ بر مي گردد و مسجدي كه هم اكنون شاهد آن هستيم بارها مورد تعمير مرمت واقع گرديده است و برخي ديگر معتقد هستند كه قدمت اين مسجد به 90 الي 100 سال قبل برمي گردد و شخصي بنام محمد باقر كلكته كه از اهلي محل و به تجارت چاي از كشور هندوستان مشغول بوده اقدام به ساختن اين مسجد مي نمايد كه به همين دليل به مسجد كلكته چي مشهور مي شود.
به نظر مي رسد نظريه دوم در مورد اين مسجد قرين به حقيقت مي باشد.
نمونه ها و الگوها
بخش گسترده اى از بحثهاى قرآن در قالب سرگذشت اقوام پيشين و داستانهاى گذشتگان بيان شده است. توجه به اين نكته كه تاريخ بستر حوادث گوناگون است و آنچه را به صورت ذهنى و فلسفى جست وجو مى كند, گاه در صفحه هاى تاريخ به صورت عينى قابل بازيابى است, نقش محورى و زيربنايى تاريخ را نشان مى دهد. مطالعه و نگرش به تاريخ و ديدن و گشتن در مكانهاى تاريخى كه ظرف وقوع رخدادها بوده اند, عمر آدمى را به بلنداى عمر بشر دراز مى سازد و آموزه هاى نظرى و عملى و كاربردى فراوانى را فرا راه جوامع بشرى مى نهد.
قرآن, با نقل فصل ها و فرازهاى از داستان گذشتگان, روايتى تصويرى و هنرى از انديشه و فرهنگ آنان را به نمايش مى گذارد و حسّ كنجكاوى آدمى را براى رديابى و شناسايى مكانها و سرزمينهاى وقوع اين داستانها بر مى انگيزاند و همين به نوبه خود گونه اى گردشگرى و جهانگردى را مى طلبد كه قرآن در ضمن بيان قصه ها داستانهاى گذشتگان مردمان را به آن سو فرا مى خواند:
(نحن نقص عليك احسن القصص بما اوحينا اليك هذا القرآن و ان كنت من قبله لمن الغافلين.)
ما نيكوترين سرگذشت را با اين قرآن كه به تو وحى كرديم, برتو حكايت كنيم و تو پيش از آن از بى خبران بودى.
توجه به واژه (قصص) در بحث مورد نظر مى تواند راهگشا و درس آموز باشد:
(كلمه (قصص) در قرآن بر وزن (عَسس) آمده نه (فِرَق جمع فرقه) واژه يادشده صورت جمع ندارد و در اصل به معناى (پى گيرى) و (رديابى) است… قصص به معناى رمان يا حوادث خيالى نيست, بلكه به معنى سرگذشت و ماجراى واقعى است.)
بنابراين, بهره ورى از قصص قرآنى آن گاه به شايستگى انجام مى گيرد كه انسانها در راستاى پى گيرى و رديابى رخدادها قرار گيرند و با گردش ونگرش در ظرف و بستر داستانها از آن پند و عبرت آموزند و تنها به شنيدن و مطالعه بسنده نكنند.
امام على(ع) مى فرمايد:
(لن يصدق الخبر حتى يتحقق العيان.)
گزارش آن گاه مورد تصديق و تأييد است كه عينى و خارجى باشد.