رودخانه آيدوغموش از معروف ترين رودخانه هاي هشترود است كه پس از عبور از كنار آبادي هاي بابونه، حيدرآباد، قزلجه تاوا و قبل از رسيدن به ميانه، به رودخانه ميانه (ميانه چاي) مي پيوندد و هر دو به قزل اوزن مي ريزند
اين مسجد در ضلع شمالي حياط مدرسه حاج صفرعلي واقع شده است. مسجدي است با عظمت و زيبا با گنبدي بلند و مناره اي منقش به كاشي هاي آبي رنگ در ضلع شرقي و غربي مسجد دو تالار ديگر وجود دارد كه هر يك به جاي خود مسجد جداگانه اي به شمار مي روند. ميان مسجد و دو مسجد جانبين پنجره هايي چوبي نهاده اند كه موقع باز شدن آنها هر سه مسجد به هم متصل مي شوند و به صورت مسجد واحدي در مي آيند . باني مسجد بازرگان معاصر نايب السلطنه حاج صفرعلي خوئي است.
موسى و خضر (دو گردشگر ناهمگون)
موسى در مصر به دنيا آمد و در آن جا مدتى بزيست. در وى, از همان دوران نوجوانى و جوانى روحيه ستم ستيزى و مددرسانى به ستمديدگان ديده مى شد. بر اثر درگيرى كه بين دو نفر سبطى و قبطى به وجود آمد و موسى به كمك سبطى شتافت و مرد قبطى را نقش بر زمين ساخت و روز ديگر نيز شبيه همين ماجرا تكرار شد42, فرعونيان فهميدند موسايى كه به دنبال آن مى گشتند هموست; از اين روى به جست وجو پرداختند تا دستگيرش كنند, موسى پس از آگاه شدن از اين امر ترسان و نگران از شهر بيرون رفت:
(فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجّنى من القوم الظالمين.)
ترسان و نگران از شهر بيرون شد. گفت: اى پروردگار من, مرا از ستمكاران رهايى بخش.
اين نخستين سفر موسى بود كه از مصر به سوى مدائن انجام گرفت و پيش از نبوت بود.
دومين سفر وى پس از ازدواج با دختر شعيب از مدائن به سوى مصر بود كه در طى همين سفر به مقام پيامبرى رسيد و خداوند برادرش هارون را به كمك موسى فرستاد تا همراه و همگام با يكديگر مردم را از ستم فرعونى برهانند و آنان را به عبوديت حق رهنمون گردند.
سومين سفر موسى همراه با بنى اسرائيل به سوى بيت المقدس بود كه به قدرت خداونى دريا شكافته شد و موسى و همراهيان از آن گذشتند و فرعونيان در كام امواج دريا فرو رفتند و اين خود آيت و نشانه اى شد براى عبرت و پندگيرى آيندگان.
چهارمين سفر سرنوشت ساز موسى, كه به گردشگرى و جهانگردى شباهت كامل دارد, آن بود كه: موسى براى ديدار و ملاقات با بنده شايسته خداوند حضرت خضر(ع) به سوى (مجمع البحرين) حركت كرد. وسايل سفر را فراهم ساخت و همراه يوشع بن نون, كه خدمتگزار او بود, به سوى اين سرزمين به راه افتادند. هنگامى كه پس از چندى راه پيمايى به نقطه موعود رسيدند, موسى مردى را ديد كه آثار نبوت درچهره اش پيدا و سيمايش از سماحت و تقوا حكايت مى كرد. پس از صلح و سلام و آشنايى با خضر, موسى آمادگى خود را جهت فراگيرى علم و دانش از خضر اعلام كرد. و خضر نيز با شرايطى آن را پذيرفت و سفر اين دو پيامبر, كه نوعى جهانگردى نيز به شمار مى رفت, آغاز شد45. در لابه لاى اين سفر و گردش نكته هاى فراوانى است كه اين نوشتار را گنجايش آن نيست. آنچه به عنوان ره توشه اين سفر و گردشگرى مى تواند آموخت آن است كه براى ايجاد تبادل فرهنگى و آموختن علم و تجربه بايد عزم را جزم كرد و رنج و سختى آن را نيز به جان خريد; زيرا (نابرده رنج گنج ميسّر نمى شود.)
سفرهاى فرزندان يعقوب
ييكى از قصه ها و داستانهاى درس آموز و پرنكته قرآن, داستان حضرت يوسف است كه خداوند آن را (احسن القصص) ناميده و به گونه گسترده و ريز به پى گيرى اين قصه پرداخته است:
(اين قصه ذكر پيغامبران و ذكر فرشتگان و پريان و آدميان و چهارپايان و مرغان و سير پادشاهان و آداب بندگان و احوال زندانيان و فضل عالمان و نقص جاهلان و مكر و حيلت زنان و شيفتگى عاشقان و عفت جوانمردان و ناله محنت زدگان و تلوّن احوال دوستان, و عداوت و شماتت خويشان در فرقت و وصلت و عزّ و ذلّ و غنا و فقر و اندوه و شادى و تهمت و بيزارى و اميرى و اسيرى, اين همه نكته ها در اين قصه بجامانده و در اين قصه علم سرّ و علم فقه و علم تعبير خواب و علم فراست و علم معاشرت و سياست و تدبير معيشت, در مى آيد و….)
در مجموع به سه سفر در آيات قرآن براى فرزندان يعقوب اشارت شده است:
1 . نخستين سفر از كنعان به مصر به اتفاق همه فرزندان به جز بن يامين. (ده نفر).
2 . دومين سفر به اتفاق و همراهى برادر يازدهمى به نام بن يامين.
3 . و سومين سفر, فرزندان يعقوب به همراهى پدر براى ديدن يوسف و پايان قصه پرغصه.
قرآن, با اشاره به نكته هاى ريز اين رفت وآمدها و سفرها, مسائل و مباحث تربيتى, اخلاقى, عاطفى و انسانى ظريفى را نيز در لابه لاى آن گنجانده است.
يكى از پيامهاى اين سير و سفرهاى فرزندان يعقوب(ع) آن است كه:
درشرايط ناسالم اقتصادى و در تنگناهاى معيشتى نبايد به بهانه اين كه در اين جا زادم, ماندگار شد و تن به ذلّت و حقارت داد. بلكه بايد رنج سفر و مسافرت را بر خود هموار ساخت و با برنامه ريزى و حفظ شؤون و ارزشهاى انسانى و دينى با ساير شهرها و كشورها ارتباط و پيوند برقرار كرد و اين مهم شدنى نيست, مگر با رفت وآمد و سيروسفر و شناسايى امكانات كشورهاى مورد نظر.
رودخانه ليقوان (ليقوان چاي) از دامنه هاي شمالي رشته كوه سهند سرچشمه مي گيرد. چشمه سارهاي متعددي از دره هاي شرقي و غربي ليقوان به آن مي پيوندد و رودخانه پرآبي را تشكيل مي دهند. جريان رودخانه از جنوب به شمال است و اراضي پايين دست ليقوان را آبياري مي كند. اين رودخانه در دره نسبتاً عميقي نسبت به سطح روستاي ليقوان جريان دارد.
آب رودخانه در سرچشمه، بسيار خنك و گوارا است و مكان نشو و نماي ماهي قزل آلا است.
ابراهيم مهاجر
تاريخ نويسان, براى حضرت ابراهيم سه هجرت و مسافرت نقل كرده اند:
1 . از زادگاهش بابل به سوى شام
2 . از شام به مصر
3. برگشت از مصر به شام.
البته اين ها افزون از سفرهاى پى درپى آن حضرت از فلسطين به مكه در جريان بردن هاجر و اسماعيل است.
قرآن در آيه هاى زير به سفرها و هجرتهاى ابراهيم اشارت مى كند:
(فآمن له لوط; و قال انى مهاجر الى ربّى, انه هو العزيز الحكيم.)
لوط به او ايمان آورد و گفت: من به سوى پروردگارم مهاجرت مى كند; زيرا او پيروزمند و حكيم است.
(ونجّيناه ولوطاً الى الأرض الى باركنا فيها للعالمين.)
او و لوط را رهانيديم و به سرزمينى كه آن را بركت جهانيان قرار داده ايم, برديم.