معرفی وبلاگ
شیراز را به تخت‌جمشید و حافظیه و شاهچراغش می‌شناسیم، یزد را به بادگیرهای سرو مانندش، اصفهان را به زنده‌رود كم‌آبش، به میدان نقش جهان دود گرفته و به چهل‌ستون شگفتش و تبریز را هم به بازار رویایی‌اش؛ اما بسیاری از دیدنی‌های این شهرها پشت برخی ناشناخته های میهن عزیزمان پنهان شده‌ است. این جاذبه‌ها گاهی آنقدر شگفت‌ است كه نه‌تنها با جاذبه‌های مشهور آن قدرت برابری دارد، بلكه بسیاری از آنها كهن‌تر و عظیم‌تر و زیباتر هستند. سعی داریم تا شما را با این جاذبه ها آشنا سازیم.
موضوعات مطالب
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 336880
تعداد نوشته ها : 107
تعداد نظرات : 5
Rss
طراح قالب
بـــــوق بــــــــوق ایران
آثار ذوالقرنين

آثار ذوالقرنين:

درقرآن كريم و روايات اسلامى از ذوالقرنين بسيار ياد شده است. قرآن از او چنين ياد كرده كه در سياحت خود, در نقطه اى از جهان براى جلوگيرى از تجاوز اقوامى مهاجم, به نام يأجوج و مأجوج به مردمان مجاور خود سدى پولادين ساخت.

و نيز در متون اسلامى, درباره ظلمات و سرزمين تاريك كه اسكندر در پى يافتن آب حيات وارد آن شد, گفت وگو شده است.

در اين كه آن سد كجاست و آيا هم اكنون وجود دارد, همواره ميان مسلمانان گفت وگو بوده است و نيز در اين كه آيا ذوالقرنين همان اسكندر مقدونى است ياخير و اين كه سرزمين تاريك در كجاست, موضوع بحث افراد كنجكاو بوده است.

در دوره امويان, مسلمة بن عبدالملك بن مروان در روزگار حكومت برادرش يزيد بن عبدالملك, فرمانده سپاه بود و با روميان نبرد كرد. او در نبردهاى خود به نقطه اى از زمين تاريك كه گمان مى برد همان ظلمت اسكندر يا ذوالقرنين است رسيد و سعى كرد راز آن تاريكى را بازگشايد. گويند به سبب خاموش شدن مشعلى كه همراه داشت از اين كار دست كشيد.

واثق بالله, براى تحقيق درباره سدّ يأجوج و مأجوج, شخصى به نام سلاّم ترجمان را با پنجاه جوان قوى و مخارج هنگفت به منطقه دربند و خزر فرستاد, آنان در سفرى دراز كه بيست و هشت ماه طول كشيد, در بازگشت از سدى پولادين و مردمانى به نام يأجوج و مأجوج خبردادند و تكه اى از بناى آن سد را به عنوان نمونه براى واثق باز آوردند.

پنج شنبه 1390/8/26
ديدن آثار باستانى

ديدن آثار باستانى:

در نگاه دين باوران روزگار امامان آثار باستانى منبع معرفت و عبرت و مايه كسب دانش تلقى مى شد و مسلمانان براى ديدن آثار گذشته به سرزمينهاى دور دست سفر مى كردند و هيچ گونه مخالفتى از سوى امامان نسبت به اين گونه سياحتها و يا بازديد از شهرهاى مخروبه باستانى ديده نمى شود. امامان خود براى آگاهى از تاريخ باستان در كاوش بوده و اطلاعات ذى قيمتى از شهرها و آثار گذشتگان در اختيار داشتند و در مواردى از آثار معابد و مساجد انبياء بازديد كرده اند. امام باقر(ع) با مردى از اهالى يمن پيرامون اوضاع جغرافياى يمن, خاستگاه تمدن قوم سبا و… گفت وگو كرد. امام از مناطقى نام برد كه رويدادى از تاريخ گذشتگان در آن به وقوع پيوسته است. مرد يمنى از آگاهيهاى امام درباره يمن به شگفت آمد و اظهار داشت, شما چه قدر با اين مناطق آشنايى داريد

چهارشنبه 1390/8/25
سفرهاى زيارتى و سياستى


سفرهاى زيارتى و سياستى:

زيارت پديده اى است دينى كه جهان طبيعت را به عالم بالا و رهرو را به جماعت مومنان پيوند مى دهد و رابطه رهرو و رهبر را پايدارتر مى سازد. زائر با نزديك ساختن خود به جايگاه محبوب, با او تجديد پيمان مى كند. جاده هاى ايمان رهروان هدف مند را به دور يكديگر جمع و آنان را هماهنگ مى سازد, انديشه ها را در ميانشان رواج داده و مؤمنان و موحدان را هم پيمان مى سازد. زائر با ديدن نمادهاى دينى و يا زيارت شهيدانى كه در راه ايمان و پاكى به خاك افتاده اند, خود را به آرمانهاى آنان نزديك ساخته و با زيارت پيشوايان دين با آنان تجديد ديدار و بيعت مى كند. مسلمانان در زمان پيامبر افزون بر زيارت آن حضرت به زيارت شهدا مى رفتند و پس از پيامبر مزار او ميعادگاه مسلمانان بود.

مؤمنان, راه و رسم و حركات و سكنات پيامبر را از نظر دور نمى داشتند. مكانهايى را كه پيامبر تردد مى كرد كاوش مى كردند. هرجا حضرت نماز خوانده بود براى تبرك نماز مى گزاردند. مسلمانان پس از پيامبر به سرزمين حديبيه سفر مى كردند و در كنار آن درختى كه بيعت رضوان در آن جا انجام گرفت, نماز مى خواندند.

پيروان اهل بيت, افزون بر زيارت پيامبر به ديدن امامان و يا زيارت مزارشان مى شتافتند, مسائل دينى را از ايشان پرسيده و واجبات مالى خود را ادا مى كردند و خط مشى سياسى خود را از آنان الهام مى گرفتند.

از دوران امام سجاد تا زمان غيبت, جاده ها همواره شاهد عبور كاروانهاى زائران بوده است و اين اعتقاد در ميان شيعيان ريشه داشته كه حج با زيارت امام كامل مى گردد. شيعيان پس از سفر حج زيارت پيامبر و امامان را ازياد نمى بردند. دوران امام باقر و صادق شاهد گسترش اين سفرها بوده است. با آمدن امام رضا(ع) به خراسان, شيعيان از خراسان و عراق و حجاز در مرو به زيارت امام مى رفتند. دعبل خزاعى از كسانى است كه از بغداد به ديدار امام رفت و مدتى در كنار حضرت ماند. در دوره امام حسن عسكرى نيز پيروان اهل بيت, بويژه ايرانيان و خراسانيان به صورت گروهى به ديدار امام شتافته اند39. از آن سو, امامان نيز با بودن زمينه و شرائط, به ديدار پيروان خود مى رفتند و با حضور در محافل ايشان, از آنان بازديد مى فرمودند.

پس از شهادت امامان مزارشان ميعادگاه شيعيان بود. بويژه زيارت امام حسين(ع) نماد مبارزه با ستم شمرده مى شد. مردم از هر سو به كربلا مى رفتند و هيچ مانعى آنان را از اين سفر نمى توانست باز دارد. امامان, امام حسين را زيارت مى كردند و مواليان آنان نيز با زيارت كربلا با آرمانهاى شهيدان نينوا تجديد بيعت مى كردند.

جابربن عبداللّه انصارى اندكى پس از شهادت امام به كربلا رفت و پس از آن, توابين كه در ميان آنان, شمار زيادى از صحابه و تابعين بودند, در كنار تربت امام در مبارزه عليه ستم امويان پيمان خون بستند.

از اين روى, ستمكاران اموى احساس خطر كردند و با جعل روايتهايى از زبان پيامبر تلاش كردند مردم را از ديدار مشعلداران هدايت و آزادى باز دارند و در مرتبه بعد, يا دمانهاى اسلام و اهل بيت را از روى زمين بزدايند.

محمد بن شهاب زهرى از پيامبر روايت كرده است:
(لاتشد الرجال الاّ الى ثلثة مساجد, المسجد الحرام و مسجدى و مسجد بيت المقدس و ان الصخرة التى يروى ان رسول اللّه وضع قدمه عليها تقوم لكم مقام الكعبه.)

بار سفر بسته نمى شود, مگر براى سه مسجد: مسجدالحرام و مسجد خودم و مسجد اقصى و همانا سنگى كه روايت مى شود كه پيامبر قدمش را در هنگام معراج بر آن نهاده, براى شما جايگزين كعبه است.

اين حديث در تعبيرهاى گوناگون در كتابهاى روايى اهل سنت وارد شده است و گروهى از اهل سنت آن را دليل نامشروع بودن زيارتهاى بزرگان دين به جز سفر به اين سه مسجد دانسته اند.

شواهد دلالت دارد كه اين روايت از حديثهاى جعلى است كه در زمان بنى اميه براى هدفهاى سياسى دستگاه خلافت درست شده است.

علاوه بر آن كه زُهرى, راوى حديث, شخصى است ناشايست و در مخالفت اهل بيت پيامبر, بويژه على(ع), روايتهايى از او گزارش شده است. زهرى از كارگزاران و حاميان عبدالملك مروان بوده است.

پس از تسلط عبدالله بن زبير بر مكه, عبدالملك مروان براى اين كه مردم به زيارت كعبه نروند و عبدالله زبير افكار آنان را از بنى اميه جدا نكند, اين حديث منسوب به پيامبر در ميان شاميان منتشر شد و مبلغان اموى آن را به سرتاسر سرزمين اسلامى رساندند, تا بدين وسيله مردم به جاى آن كه با نا امنى راه هها و جنگ, به مكه روند آهنگ بيت المقدس كنند و ثواب زيارت مكه بدون درد سر برايشان فراهم گردد.

يعقوبى در اين باره چنين گزارش داده است:

(عبدالملك مروان, بر اثر آن كه مكه در تصرف عبدالله زبير بوده, شاميان را از سفر مكه باز داشت. مردم بى تاب شدند و گفتند. ما را از زيارت واجب باز مى دارى؟

گفت: اين محمد بن شهاب زُهرى است كه از پيامبر روايت مى كند: مسلمانان تنها به سوى سه مسجد كوچ كنند: مسجدالحرام, مسجد من و مسجد اقصى و آن سنگى كه پيامبر قدمش را بر آن گذاشته جاى كعبه را مى گيرد. سپس عبدالملك, گنبدى را بر فراز صخره بنا نهاد و بر آن پرده هاى ابريشمى آويخت و براى آن كليد دار تعيين كرد و به مردم گفت در اطراف آن طواف كنند. روزگار بنى اميه چنين بود.)

رهبر معظم انقلاب, در بررسى شرايط زمانى و مكانى صدور اين روايت آن را از ساخته هاى زهرى دانسته اند:

(اين حديث, مال آن زمانى است كه عبدالله بن زبير بر مكه مسلط بود و هر وقت مردم مى خواستند به حج بروند مجبور بودند كه در مكه, منطقه اى كه زير نفوذ ابن زبير است چند روز بمانند و اين فرصت بسيار خوبى به عبدالله زبير مى داد كه عليه دشمنان خودش و از همه مهم تر عبدالملك مروان, تبليغات كند و چون عبدالملك مروان مايل بود كه مردم تحت تأثير اين تبليغات قرار نگيرند و به مكه نروند, لذا بهترين و آسان ترين راه را در اين ديد كه حديثى جعل كند كه آن حديث شرف و منزلت مسجدالاقصى را به اندازه مكه و مدينه بداند و حتى آن سنگى كه در مسجد الاقصى است به قدر كعبه شرف داشته باشد. در حالى كه در عرف و فرهنگ اسلامى هيج نقطه اى در دنيا جايگزين سنگ كعبه و حجرالاسود نمى شود.)

پيامدهاى ناگوار كار عبدالملك منحصر به دوران بنى اميه نبود. بلكه وارد فرهنگ اسلامى شد تا آن جا كه آثار آن را در قرن پنجم نيز مشاهده مى كنيم. ناصر خسرو, درگزارش خود از بيت المقدس در قرن پنجم, مى نويسد:

(بيت المقدس را اهل شام و آن طرفها قدس گويند و از اهل آن ولايات كسى كه به حج نتواند رفتن در همان موسم به قدس حاضر شود و به موقف بايستد و قربانى عيد كند.)

ديدن آثار به جاى مانده پيامبر و صحابيان, از هدفهاى زيارتى مسلمانان بود. مردم, پس از زيارت پيامبر در كنار خانه هاى ساده و بى آلايش زنان پيامبر, خانه كوچك فاطمه و على درنگ مى كردند و حال و هواى روزگار پيامبر را در آن مى جستند و صفا و سادگى آنان زائران را متاثر مى ساخت وليد بن عبدالملك, به بهانه گسترش حرم و مسجد پيامبر, خانه هاى همسران پيامبر را خراب كرد و آن آثار پر اهميت و جايگاه هاى نزول آيات قرآن را از ميان برد. بسيارى از مسلمانان به اين كار اعتراض كردند و بر آن پاى مى فشردند كه اين آثار و خانه ها بسان روز نخست استوار ماند و نمادهاى اسلام حفظ شود, به گزارش يعقوبى:

(وليد به عمربن عبدالعزيز, حاكم مدينه نوشت: مسجد پيامبر خراب و خانه هاى پيرامون آن, از جمله سراهاى زنان پيامبر داخل در مسجد گردد. چون كار را آغاز كرد خبيب فرزند عبدالله زبير به عمر گفت: تو را به خداى سوگند كه با اين كار خود مورد نزول يكى از آيات قرآن را از ميان نبرى خدا فرموده: (ان الذين ينادون من وراء الحجرات.)45

عمر دستور داد او را صد تازيانه زدند و بر تنش آب سرد پاشيدند, چون هوا بسيار سرد بود خبيب در زير تازيانه از بين رفت.)

عطا خراسانى در تأثر مسلمانان از خراب شدن خانه هاى پيامبر گفته است:

(من خانه هاى زنان پيامبر را ديدم كه با شاخه هاى خرما پوشانده شده بودند و به جاى دَر, پرده اى مؤئين آويخته. من آن جا بودم كه نامه وليد خوانده مى شد كه در آن امر شده بود: خانه هاى پيامبر در مسجد داخل شود.مردم را مثل آن روز گريان نديده بودم.

سعيد بن مسيب در آن روز چنين مى گفت:

به خداى سوگند, آرزو داشتم خانه ها را به حال خود گذارند تا مردم مدينه و زائران سرزمينهاى دور دست ببينند كه پيامبرش در زندگى به چه بسنده كرده است. تا اين مطلب مردم را از افزون طلبى و تفاخر, به پارسايى و ساده زيستى وادارد. در مجلسى ديگر ابو امامه گفت: اى كاش, خانه ها خراب نمى شد, تا مردم از ساختن بناهاى غيرضرورى دورى جويند و ببينند كه پيامبرى كه كليدهاى گنجهاى دنيا در دستش بود, به چه اكتفا كرده است.)47

امام رضا(ع) در مسير سفر از مدينه به خراسان آثار و نشانه هاى بسيارى از خود به جاى گذاشت. پيروان اهل بيت, بويژه مردم ايران براى ياد بود امام در مناطق عبور حضرت يادمانها و قدمگاه هايى را بر پاى داشتند و به ديدن جاهاى گذر امام مى آمدند.

امام در نيشابور در منطقه كهلان در چشمه اى غسل كرد. شيعيان از آن روز تا دوره شيخ صدوق, هنگام گزارش خبر, از آن چشمه باز ديد مى كردند.

.

سه شنبه 1390/8/24
سياحتهاى تفريحى

سياحتهاى تفريحى:

در سيره مسلمانان آن روز, چونان امروز, مردم براى آرامش روح و روان به سرزمينها و واحه هاى خوش آب و هوا سفر مى كردند. اين سيره مورد رضايت امامان(ع) بود. تنها آن دسته از سفرهاى تفريحى در نظر امامان ناپسند بوده كه سفر با لهو ولعب و اسراف همراه باشد.

در زندگى خود امامان سياحتهاى تفريحى هر چند اندك و كوتاه, ديده مى شود. امام صادق(ع) براى تنزه و استراحت گاه دور از خانه به سر مى برد و امام رضا(ع) براى آرامش روح و جسم, به همراه كسان خود راهى سرزمين ديگر مى شد

دوشنبه 1390/8/23
سفرهاى سياحتى تجارتى

سفرهاى سياحتى تجارتى:

سفرهاى تجارتى بخش ديگرى از سياحتهاى مسلمانان در آن دوره بوده است. با گسترش اسلام در شرق و غرب عالم. تجار, مهم ترين وسيله ارتباط فرهنگى و رونق اقتصادى بودند. آنان به شهرهاى گوناگون سفر مى كردند. كالا مى بردند و كالا مى آوردند و به همراه تجارت پيام و فرهنگ دين را به اين و آن سو منتقل مى ساختند.

در ميان ياران امامان, گروه بسيار بزرگى از تاجران بودند كه برخى از آنان افزون بر سفر به بلاد اسلامى به سرزمينهاى مشركان كه در تحت نفوذ دولت اسلامى نيز نبود سفر مى كردند. از جمله آنان حماد سمندرى بود. او از ياران امام صادق بود. و زادگاهش سمندر, از توابع قفقاز و خزر, در نزديكى گنجه كنونى. وى تاجر بود و به سرزمين تركان كه هنوز مسلمان نشده بودند رفت و آمد داشت:

(شريف تفليسى از حماد نقل كرده به امام صادق گفتم:

(من به سرزمين مشركان رفت و آمد دارم. برخى از يارانم به من گفتند: اگر در سرزمين آنان بميرى در قيامت با مشركان بر انگيخته خواهى شد.

امام به من فرمود:

اى حماد: تو در آن سرزمين از ولايت ما سخن به ميان مى آورى.

گفتم: آرى.

فرمود: در سرزمين اسلام نيز آزادانه مى توانى از اهل بيت دفاع كنى.

گفتم:خير.

فرمود: تو اگر در آن ديار بميرى به مانند امتى محشور خواهى شد و نور تو پيشاپيشت حركت خواهد كرد.)

داود رقى, از امام صادق(ع), براى سفر به سرزمين سند, براى رفع مشكلات زندگى با امام صادق مشورت كرد. او از سفر دريايى وحشت داشت كه امام او را تشويق به اين سفر كرد.

شقيق بلخى از هواداران امام كاظم, در آغاز كار داراى ثروت و مكنتى فراوان بود و سفر تجارى بسيار داشت. او كالاهايى را از سرزمين اسلام به بلاد تركان كه هنوز مشرك بودند مى برد.

در اين دوره, تجار نقش بارزى در گسترش اسلام در ميان مشركان ايفا كرده اند. در زمان خلافت معتصم عباسى, بخشى از سرزمين كشمير توسط تجار مسلمان, به اسلام گرويدند.

پنج شنبه 1390/8/19
X